دفترخاطرات


تنهایی و سکوت

پشت این پنجره باران قشنگی ست گلم

 


ديشب دفتر خاطراتمون رو ورق مي زدم چه زيبا بود


باز دوباره حسرت اون روزاي خوب رو مي خوردم كه چه عاشقانه با هم بوديم


ساده و دوست داشتني طوري كه همه حسرتمون رو مي خوردند


نميدونم اشكال كجا بود تقصير كي بود ولي حالاتو پيشم نيستي


من در اين روزها انتظارت رو ميكشم


انتظار اينكه بدونم حالت چطوره ولي افسوس كه نميدونم و از تو هيچ خبري ندارم


تو رفتي


با ديگري رفتي


منو شكستي و رفتي و من موندم با قلبي مملو از عشق تو ولي قلبم شكسته


نميدونم چيكار كنم دردمو با كي بگم


فقط ميدونم كه خدا خيلي كمكم كرد اونقدر كه باورش سخته


من هنوز منتظرم تا تو بيايي تا براي آخرين بار با تمامي وجودم بهت بگم هنوزم عاشقتم و دوست دارم و


بعد برم و ديگه مزاحمت نشم


فقط برم به دوردست ها به جايي كه من باشم و خداي خودم و آنجا با خاطراتت زندگي كنم تا آن زمان كه


بيان سراغمو بگن وقت رفتنه



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 8:10 توسط rahele| |


Power By: LoxBlog.Com